« انسان عضوی از جامعه، شغل، تمدن یا مذهب است. او فقط یک فرد نیست.» آنتوان دو سنت اگزوپری
بسیاری از ما مردم ایران بر این باوریم که کار داوطلبانه یعنی کمک به افراد هر وقت دلم خواست، هروقت بتوانم، هر زمان فرصت کنم پس هیچ انتظاری نباید از من وجود داشته باشد. چه بپذیریم چه نپذیریم که فعالیت های داوطلبانه انجام دهیم این وظیفه بر دوش ما است بخصوص مسئولیت هایی که نسبت به جامعه خود داریم که بخش زیادی از این مسئولیت ها در غالب کار داوطلبانه تعریف می شود. وقتی می پذیریم در مسیری خیرخواهانه و یا داوطلبانه ی نیک برای انجام مسئولیت خود نسبت جامعه گام برداریم، باید متعهدانه رفتار کنیم نه بر این باور که چون داوطلبانه است پس هروقت دلم بخواهد می توانم آنرا کنار بگذارم.
یک مثال ساده وقتی تصمیم می گیریم که یک انسان پیر را از خیابان عبور دهیم دقیقا در وسط خیابان حق نداریم که آن شخص را رها کنیم زیرا که زمان برای ادامه کار نیست..
مسئولیت اجتماعی نوع کار داوطلبانه است که بر اساس باوری اشتباه چنین جملاتی را بکار می بریم " خدا بخواد هستم اما قول نمی دم چون سرم شلوغه"
برای درک بهتر تعریفی از مسولیت اجتماعی را در ادامه می آورم :
«مسئولیت اجتماعی فردی شامل شرکت فعال هر فرد در اجتماعی که در آن زندگی میکند میباشد که میتوان آن را به علاقهمندی از اتفاقاتی که در جامعه میافتد و شرکت فعال برای حل برخی از مشکلات محلی تعریف کرد.»
هرمان ملویل نویسنده و رمان نویس امریکایی درباره ارتباط انسان ها می گوید" نمیتوانیم فقط برای خودمان زندگی کنیم. هزاران رشته ما را با انسانهای دیگر مرتبط میکند." و حقیقت جامعه همین است نمی توانیم نسبت به رویدادهای اطراف بی تفاوت باشیم زیرا در ساده ترین حالت اثر سو آن در نهایت به خودمان برمی گرد.
در جامعه کوهنوردی هم که زیرمجوعه های زیادی از جمله غارنوردی و دره نوردی دارد، همین تعاریف کاربرد دارند. افراد فکر می کنند در این جامعه مسئولیتی نسبت به دیگران ندارند و همه فقط و فقط باید به خودشان و پیشرفت خودشان باشند و اینست که در هر زمانی به بهانه های مختلف شانه از مسئولیت خالی می کنند.
بسیاری از دوستان به مسئولیت خود نسبت به جامعه کوهنوردی که وارد آن شده اند آگاه نیستند و بر این اندیشه هستند که چون سمتی در سازمان های مربوطه مثل هیات کوهنوردی و صعودهای ورزشی استان ندارند پس هیچ مسئولیتی هم ندارند و به دنبال رفتارهای مسولانه نیستند.
برای حل مشکلات و مسایل جامعه بزرگ کوهنوردی باید حضور داشت و برای حل آنها تلاش کرد در این راه تلاطم و طوفان های بزرگ و کوچک زیادی وجود دارند. انسان های تنگ نظر و خودخواه که جز خودنمایی اندیشه ای دیگر ندارند می توانند با هزاران حیله و دسیسه دلسوزان را ناامید کنند، اما با خالی گذاشتن صحنه سازندگی، به این افراد اجازه حضور برای ویران کردن جامعه ای را می دهیم که آسیب های آن در نهایت به خودمان برمی گردد.
در یکی از گروه های تلگرامی که برای هماهنگی بین افراد مسئول در یکی از کارگروهای هیات ساخته شده بود افرادی که در کارگروه هیچ مسولیتی نداشتند حذف شدند یکی از آنها که معترض به این رفتار بود نظر جالبی داشت و به مدیر گروه می گفت " بنده خدا عضو رسمی شدن مسئولیت داره ، الکی بیام بگم هستم بعد نرسم که فایده نداره، در گروه اکثر کارگروه ها هستم، اخبارشون میخونم و پیگیرم ولی چون عضو رسمی نیستم حرف و اظهار نظری ندارم"
بخاطر نقطه نظرات اینچنین افرادی که دوست دارند همه جا باشند اما مسئولیتی نداشته باشند و البته مسئولیت را فقط در حکم دریافتی بر روی یک برگ کاغذ می بینند، اکثر کارگروه های هیات دو گروه عمومی و خصوصی دارند. این همیشه برای من جای سوال است چرا ما فکر می کنیم رفتار سازمانی با رفتار گروهی در برنامه های کوهنوردی باید یکی باشد ؟
تک تک ما وقتی تصمیم گرفتیم به جامعه کوهنوردی ورود کنیم چه بخواهیم و چه نخواهیم نسبت به کل جامعه مسئول هستیم، از یک کوهنورد تازه کار که کمترین مسئولیتش آموختن صحیح است تا یک مربی. مربی ای که مدرک می گیرد اما کارآموزی پرورش نمی دهد مسولیت اجتماعی خود را نادیده گرفته است.
سال های اول جوانی خود در ورزش تکواندو فعالیت می کردم استاد ما که عضو تیم ملی تکواندوی بانوان بود، پس از برگشت از اردوی تیم ملی در جلسه اول، تمرینات ما را تغییر داد، زیرا سرمربی ای که از کره جنوبی برایشان آورده بودند گفته بود یک مربی خوب زمانی یک مربی خوب خواهد بود که بتواند حداقل یکی از شاگردان خود را به توان فنی خودش برساند و شاگرد بتواند در وزنی که مربی در مسابقات شرکت می کرد شرکت کرده و به مراتب بالا برسد.
لزوم این تعهد مربی به شاگردان در کوهنوردی بیشتر و بیشتر دیده می شود. پس یک مربی صرفا با داشتن یک گواهی در حد کاغذ آچهار مربی محسوب نمی شود. شان مربی بالاتر از یک مدرک ناقابل می باشد. چه بسا افرادی را دیده ایم که مدرک مربی گری ندارند، اما از یک مربی دارای مدرک، دانش و فن بالاتری داشته و دلسوزی بیشتری هم برای کوهنوردان جوان دارند.
از قدیم گفتن هرکه بامش بیش، برفش بیشتر و این مثال در این بحث مصداق دارد زیرا مربیان و کوهنوردانی که درجه فنی کاریشان بیشتر می شود مسولیت بیشتری برای جامعه خود دارند.
هیمالیانوردی که بعد از چهار صعود از استان خود تیمی پرورش نداده و اجازه حضور کوهنوردان جوان را در کنار خود برای افزایش تجربه ندهد، مسولیت اجتماعی خود را یا نمی داند یا نمی خواهد انجام دهد.
همچنین اند افرادی که مراسم بدرقه برای هیمالیا نورد خود برگزار نکرده اما با احساس دشمن فرضی مشترک که شاید توهمی بیش نباشد در صدد برگزاری مراسم استقبال از او برمی آیند.
کسی که از نیروهای فنی با دانش داخل استان در برنامه های داخلی استفاده نمی کند، چرا که خود را برتر از همه می بیند، آیا مسئولیتش را انجام داده است؟
و بسیار و بسیار مثال دیگر که می تواند نام برد اما سخنان خود را با این جمله دکتر شریعتی تمام می کنم :
باید انسان بودن پاک بودن مسئول بودن
و در اندیشه سرنوشت دیگران بودن، وظیفه باشد
بالاتر از ان صفت ادمی باشد
باز هم بالاتر
وجود آدمی باشد
هلاله ناطقه میرزایی
تیر1395
+ نوشته شده در یکشنبه دهم مرداد ۱۳۹۵ ساعت 12:12 توسط هلاله ناطقه
|